

یک خانه کامل امروز در St Bride’s در خیابان فلیت برای یادبود لوری پوردن (درگذشت اینجا)، ویکتور الیور می نویسد. این یک رویداد بسیار لوری بود: زیبا، سرگرم کننده و به زیبایی انجام شده است. گروه کر کلیسا خوشحال بود – من اجرای Fly Me To The Moon را دوست داشتم.
اگر او را نمیشناختید، لوری سردبیر مشهور Good Housekeeping and Woman’s Journal در دهههای 1970 و 1980 بود که به خاطر برتریاش مدرک MBE دریافت کرد. او کاملاً بزرگتر از زندگی بود و پشت میز سیگار سیگار می کشید – با این حال تا 90 سالگی زندگی می کرد – همیشه موهایش را به مفصل ترین روش ها مرتب می کرد. و در ساعت 4 بعد از ظهر، دوباره آرایش می کرد و ریمل را دوباره تعریف می کرد. تقریباً یک مراسم عبادی.
من در دهه 1980 برای مجله زن آزاد کار کردم. سپس در سال 1986 ویراستاری مقالات رایگان شد. در آن زمان، مجله با فروش 250000 در ماه در اوج خود بود و به خاطر نوشتن خوبش معروف بود. با اینکه لری از قبل من و کارم را می شناخت، من برایش نامه رسمی درخواست نوشتم. شروع شد پوچ: «خانم عزیز. مصاحبه شغلی من با او کاملاً سورئال بود زیرا او در مورد برخی از کارکنان غیبت می کرد و به سختی از من سؤال دیگری می پرسید جز اینکه بگوید “شما در برایتون زندگی می کنید.” برایتون به نظر من خیلی بدجنس به نظر می رسد… موافق نیستید؟” وقتی او یک شنبه تماس گرفت و به من پیشنهاد کار داد – در مقابل برخی لابی های خنده دار و خنده دار برخی از افراد مشهور معروف – او گفت: “عزیزم، وقتی به من زنگ زدی خانم، می دانستم که من این کار را می کنم. باید بیا ببرمت…”. لری بود. همیشه خیلی کمی منحرف و غیر قابل پیش بینی.
در این یادبود داستان های شگفت انگیزی درباره او گفته شد. نمی دانستم که رابرت ماکسول را ملاقات کرده و در یکی از مهمانی های مجلل او شرکت کرده است. با این حال، یک داستان نیاز به کمی تجدید نظر دارد، ظاهراً در یک رویداد مشهور در دورچستر رخ می دهد که لوری در آن بازیگر انگلیسی دیرک بوگارد را به عنوان کرک داگلاس معرفی می کند. همانطور که در مراسم یادبود گفته شد، بوگارد متوجه این درگیری نشد و فقط بعداً از PA خود در مورد آن مطلع شد. در واقع، این آشفتگی در ساووی، در یکی از فشن شوهای سالانه ژورنال اتفاق افتاد. دیرک بوگارد برای ارائه یک سخنرانی کمی بدتر آمده بود و لوری او را همفری بوگارت معرفی کرد. دیرک بوگارد در واقع بسیار عصبی بود و در حالی که تماشاگران میخندیدند، چشمانش به آسمان پرواز میکرد. اما نمایش ادامه داشت.
اگر ناامید می شد، به ندرت خودداری می کرد. اگر ویژگیای انتظارات را برآورده نمیکرد، مدیر مسئول با لری تماس تلفنی دریافت میکرد – “عزیزم، اکنون به دفتر من بیا – و یک جعبه دستمال کاغذی بیاورد.” او طرفدار نوشتن هوشمندانه نبود و همیشه در مورد هر چیزی که شکست می خورد می گفت – “بله، اما قلب کجاست عزیزم.” بسیاری از موفقیت او به دلیل درک عالی او از خوانندگان است – یک موهبت همیشگی وقتی به سایر ویراستاران موفقی که برای آنها کار کرده ام فکر می کنم.
سردبیر رمان کوچک شیطنت پردههای من حداقل از نظر رفتار بر اساس لوری است.
محتوای شرکای ما
روز بسیار خوبی بود که با همکاران سابق در مراسم یادبود آشنا شدم، برخی از آنها را بیش از سه دهه ندیده بودم. فکر می کنم نایجل هاورز را دیدم اما هنوز مطمئن نیستم. من در کنار یکی از دوستان نزدیک لری نشسته بودم که به من گفت که علیرغم چندین مشکل بهداشتی، ذهن او تا آخر بسیار تیز باقی مانده است. همه ما احساس می کردیم که لوری به نوعی مراسم یادبود خود را برنامه ریزی کرده است. بگذار بدخواهی او در جای دیگری حاکم شود.
28/11/22: خوانندگان در مورد تغییر مدهای اتاق خبر و ظاهر جدید روزنامه مطبوعاتی فکر می کنند
لباس روزنامه نگاران و ظاهری جدید برای وب سایت روزنامه پرس دو موضوع مهم گفتگوی خوانندگان روزنامه مطبوعات در هفته گذشته بود.
اولین طراحی مجدد Press Gazette در یک دهه بیشتر نظرات مثبتی را به دنبال داشت. به عدم وجود صفحه خبری با تمام داستان ها (تثبیت) و بیش از چند لینک مرده (باز هم تقریباً همه ثابت شده) اشاره کرد. اما از نظر طراحی، بیشتر احساس می کردند که برای چشم راحت تر است.
راب مک گیبون، مصاحبهگر مستقل در توییتر گفت: «واقعاً خوب به نظر میرسم. تمیزتر، تیزتر، برای چشم دلپذیرتر – مسن تر!»
و اوون رالف از منچستر از بازگشت صفحه حروف (که جایگزین نظرات درون خطی می شود) استقبال می کند.
او گفت: «خوب است که میبینیم صفحه «نامهها» دوباره در روزنامه مطبوعات ظاهر میشود. متذکر می شوم که بر اساس روحیه نیویورک تایمز، شما تمام مکاتباتی را که برای چاپ مناسب است منتشر خواهید کرد. البته نه اینکه فضای آنلاین مشکلی ایجاد کند. هنگامی که چند سال پیش با یکی از همکاران آمریکایی در یک نشریه چاپی محدود کار می کرد، دوست داشت به طعنه بگوید: “ما همه اخبار مرتبط را چاپ می کنیم.”
هامیش مککی از آبردین نوشت: «بسیار شبیه به وبسایت شما با ظاهری جدید، بهعلاوه محتوای اصلی کاتولیک در حال رشد. خدا میدونه چطوری با همچین پرسنل دائمی همه چی رو مدیریت میکنی.
“شما و کارکنانتان کار بسیار خوبی را انجام می دهید که یک خروجی برتر برای صنعت رسانه به ما ارائه می دهد.”
تحقیقات ویلیام تورویل در مورد فروپاشی استانداردهای خیاطی در اتاق های خبر بحث های زیادی را در توییتر برانگیخت. تورویل اتاقهای خبری را به چهار قبیله مد تقسیم کرد: کت و شلوارهای قدیمی گارد، معلمان جغرافیا، هوشمند/کژوال، طرفداران مد Gen Z و افراد دورکار.
جک سیمپسون نوشت: «من واقعاً از این کار لذت بردم و من را وارد دورهای از خود تأملی در مورد انتخابهای مد معلم جغرافیام کرد. حدس میزنم بهتر از آخرین نظر به یاد ماندنیای که درباره انتخاب لباسهایم گرفتم، وقتی کسی به من گفت که مثل یک مدیر فناوری اطلاعات لباس میپوشم، بهتر است.
تونی پیلی: «راهنمای جامعی برای کدهای لباس اتاق خبر. همیشه هنگام بیرون رفتن و در دفتر کار تلاش کنید. شورت هایی که باید ممنوع شوند قطعا در آب و هوای گرم تر در برج نگهبان قابل توجه است.»
مارک شوفمن: «این عالی است! من در خانه کار می کنم، اما باهوش بودن را انگیزه بیشتری می دهم. اما من حدس می زنم که من در رده معلم جغرافیا قرار می گیرم!
بث لینچ: «یک بار با پیک اد کار کردم که همیشه کت و شلوار، کراوات، دکمه سرآستین می پوشید. در تمام این سالها فقط یکبار دیدم که کتش را درآورده و آن هم زمانی که دمای هوا بالای 35 درجه بود. سردبیران خوشحال شدند.”
جیمز مالونی: «این برای هر کسی که تا به حال در اتاق خبر کار کرده است عالی و سرگرم کننده است. متأسفانه منطقه فاجعه مبلمان مد که عکاسان هستند را نادیده می گیرد.
جرمی نیکول میگوید: «به وضوح به یاد دارم که سردبیر قدیمیام در Merseymart & Star وقتی فراموش کردم کراوات اتاق بازرگانی Maghull را بپوشم، به من گفت. هرگز آن اشتباه را دوباره تکرار نکن حتی زمانی که جایگزین بودم.
“خوشبختانه، او هرگز خود را به عنوان یک اسناپر استفاده نکرد. هیچکس اهمیت نمیدهد.”
جنیس بلوور: «خواندنی عالی. در اوایل دهه 1970 سردبیر روزنامه شیلدز با من تماس گرفت و از من پرسید که آیا کلاه دارم یا نه. معلوم شد که من باید آخرین مراسم تشییع جنازه را که شما جلوی درب کلیسا ایستاده بودید – در سنت هیلدا بود – پوشش می دادم و اسامی عزاداران را یادداشت می کردم. یکی از مامانم قرض گرفتم
پست الکترونیک [email protected] برای اشاره به اشکالات، ارائه نکات داستانی، یا ارسال نامه ای برای انتشار در وبلاگ صفحه نامه ما.