منو سایت

  • خانه
  • وبلاگ
  • “شبکه های اجتماعی متعلق به کاربران است”

“شبکه های اجتماعی متعلق به کاربران است”

 تاریخ انتشار :
/
  وبلاگ
"شبکه های اجتماعی متعلق به کاربران است"

پل کمپ رابرتسون، یکی از بنیانگذاران و مدیر ارشد برند در شرکت هوش خلاق Contagious، به عنوان بخشی از مجموعه مصاحبه های ما با Mastermind بازاریابی، برای یک گپ سریع به ما پیوست. با مانیتور سرب.

افتخارآمیزترین دستاورد شما در نقش فعلی تان چیست؟

با توجه به اینکه راه اندازی و حفظ یک شرکت چقدر سخت است، باید بگویم که این ایده در حال تبدیل کردن ایده ای است که روی زیر لیوانی آبجو نوشته شده است به کسب و کاری که قرار است بیست سالگی خود را جشن بگیرد.هفتم سالگرد سال آینده چیزی که به عنوان یک مجله ترکیبی و دی وی دی آغاز شد (بله، واقعاً) به یک سرویس اطلاعاتی آنلاین، پلت فرم رویداد و مشاوره تحول خلاق تبدیل شده است. Contagious نه تنها رکود و آخرین بحران اعتباری را پشت سر گذاشته است، بلکه باید با بدترین بیماری همه گیر قرن اخیر با نام شرکت و شعار Have You Got It Yet مقابله کنیم؟ – این به طور ناگهانی مفاهیم نسبتاً چالش برانگیزی به خود گرفت.

کدام کانال های رسانه ای را در مورد هزینه ها و فعالیت های بازاریابی مهم ترین و با ارزش ترین می دانید؟

بستگی به نیاز برند دارد. موثرترین خلاقیت بازاریابی با یک ایده درخشان شروع می شود. هر چه ساده تر بهتر (فیلم فرازمینی به عنوان “آرواره ها در فضا” معرفی شد). بنابراین توصیه من این است که کانال را ناشناس بمانید و با یک تکه کاغذ خالی شروع کنید. چیزی ایجاد کنید که دارای بینش تازه و قابل دسترس باشد که یا مشکل اصطکاک مصرف کننده را حل کند یا به اندازه کافی سرگرم کننده یا آموزنده باشد تا از سپر شناختی که اکثر مردم در مورد بازاریابی ایجاد می کنند عبور کند. این ایده سپس انتخاب کانال های شما را تعیین می کند.

توصیه شما برای تسلط بر شبکه های اجتماعی چیست؟

محتوای شرکای ما

درک اینکه رسانه های اجتماعی اساساً تحت مالکیت و تحت تأثیر کاربران هستند نه بازاریابان. پس کنجکاو و باز باشید: گوش کنید و یاد بگیرید و به عنوان مهمان در فضای دیگران عمل کنید. ارزش اضافه کنید نه نویز. به جای تلاش برای تقلید از اخلاق هر کانال، شخصیت برند ثابتی را در سراسر پلتفرم‌ها حفظ کنید.

به نظر شما تفاوت اصلی بین بازاریابی B2C و B2B چیست؟

اعتراف می‌کنم که این یک وضعیت اضطراری بود، اما کمپین B2B مورد علاقه‌ام کامیون‌های ولوو است، که ویدیوی پخش گسترده «Epic Split» را نشان می‌دهد که در آن ژان کلود ون دام در حال انجام تقسیم‌ها برای نشان دادن سیستم فرمان پویا خودرو است. 73 میلیون بازدید در یوتیوب ایجاد کرده است.
این برند فهمید که هدفش افرادی هستند که زندگی خارج از محل کار دارند، بنابراین از خلاقیت برای ارتباط با مدیران ناوگان از نظر احساسی و منطقی با ایجاد محتوای عفونی و قابل اشتراک به سبک B2C استفاده کرد که به طور مؤثر خانواده و دوستان را به رسانه تبدیل کرد.

بنابراین اگرچه هر بودجه B2B نمی‌تواند یک ستاره سینمای هالیوود را به خود اختصاص دهد، شاید اگر خلاق اصلی از تاکتیک‌های کلاسیک B2C استفاده کند – سیالیت مغز راست، تداعی‌های احساسی، غافلگیری، سرگرمی – شانس شکستن خط دفاعی مخاطب را افزایش می‌دهد. از واگرایی آن

کلید ایجاد محتوای بازاریابی جذاب چیست و چه نوع محتوایی برای شما بهتر عمل می کند؟

این توصیه سختی است که بسیاری از بازاریابان باید آن را ببلعند، اما چیزی که ما در کتاب دستورات مسری خود نوشتیم این است: نپرسید چه چیزی برای شما (برند) مفید است – بپرسید چه چیزی برای آنها مفید است. افرادی که انتظار دارید هر محتوایی را که در آشفتگی زندگی منتشر کرده اید متوجه شوند.

بسیاری از بازاریابان تبلیغات عمومی ایجاد می کنند که جعبه های استراتژیک خود را علامت می زنند، اما فاقد شدت جرقه خلاقانه برای ایجاد تأثیر در دنیای واقعی هستند. مردم کمتر به KPI های شما اهمیت می دهند. محتوایی که برای من بهترین کار را دارد، نسبت به این مقوله احساس بدعت گذاری دارد، با هوش و سخاوت با مخاطب برخورد می کند، و حول ایده ای ساخته شده است که به اندازه کافی مسری است که بتوان به اشتراک گذاشت.

برای Marketing Matters، خبرنامه دو هفته‌ای ما با مقالات برتر در زمینه بازاریابی، تبلیغات و انتشار ثبت نام کنید – و مصاحبه‌های بیشتر از این قبیل…

فناوری در بازاریابی مدرن چقدر اهمیت دارد؟

وقتی می شنوم که مردم در صنعت در مورد اینکه ما در “عصر طلایی خلاقیت” هستیم صحبت می کنند، نگران می شوم. بله، ابزارهای دیجیتال بیش از هر زمان دیگری در دسترس هستند و کانال‌های اجتماعی توانایی دسترسی به میلیون‌ها نفر را برای هر کسی دموکراتیزه کرده‌اند، اما این خطر وجود دارد که بازاریابان اجازه دهند دم فناوری به سگ‌های ارتباطی تکان دهد. بیل برنباخ آن را در دهه 1960 میخکوب کرد. او اشاره کرد که میلیون ها سال طول کشید تا غرایز بشریت تکامل یابد، اما بازاریابان به چیزهای جدید وسواس دارند.

البته، فناوری‌های نوظهور می‌توانند فرصت‌های خلاقانه جدید و هیجان‌انگیزی ایجاد کنند، اما همه اینها کیفیت – و نسبیت – ایده را می‌سازد یا به آن بستگی دارد. مردم همیشه مشتاق داستان هایی بوده اند که بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و برایشان مهم باشد، چه نقاشی زغالی روی دیوار غار یا یک کفش ورزشی NFT نسخه محدود.

کدام روندهای بازاریابی آینده به زودی به جریان اصلی تبدیل خواهند شد؟

فکر نمی کنم کسی از شنیدن صحبت من در مورد هوش مصنوعی در اینجا شگفت زده شود. در واقع، ما اخیراً 100 نفر از مدیران ارشد Adland را برای گزارش سالانه رادار مسری مورد بررسی قرار دادیم و دریافتیم که 70٪ انتظار دارند این فناوری در پنج سال آینده صنعت را به طور اساسی مختل کند. علاوه بر این، یک سوم از همه پاسخ دهندگان بر این باورند که ChatGPT در همان بازه زمانی ایده خلاقانه ای با ارزش Super Bowl ارائه خواهد کرد.

زمانی که فناوری جدید به راه می‌افتد، به راحتی می‌توان از خود دور شد – و صنعت ما دقیقاً این کار را با «موبایل»، «VR»، «AR»، «NFT» و حتی «Beacons» انجام داده است (آنها را به خاطر دارید؟). اما پتانسیل هوش مصنوعی در سطح دیگری است.

در نهایت، اگر بتوانید از همسالان خود یک نصیحت یا کمک بخواهید، آن چه خواهد بود؟

چگونه می توان شنل نامرئی را پس گرفت، به نظر می رسد پس از 55 سالگی توسط دنیای محتوای تبلیغاتی هدیه شده ام.

پست الکترونیک [email protected] برای اشاره به اشکالات، ارائه نکات داستانی، یا ارسال نامه ای برای انتشار در وبلاگ صفحه نامه ما.