متاسفم هری
من با بسیاری از آنچه دوک ساسکس درباره صنعت من می گوید موافق نیستم. اما در عین حال، او در معرض درجهای از آنچه تام استوپارد از سوی رسانهها «بیرحمی اتفاقی» میخواند، قرار گرفته است، که به خاطر آن مستحق عذرخواهی است.
با خواندن Spare، سخت است که برای مردی که در تمام عمرش تحت شکنجه رسانههای خبری بود و برای رویارویی با توجهی که نقشش به او میکرد، مجهز نبود، متأسف نشد. با خواندن کتاب او، مشخص است که خانوادههای سلطنتی به طور کلی در رابطه با روابط رسانهای با توجه به اندازه برندشان و علاقه به آن، به طرز تاسفباری از منابع کم برخوردار بودهاند.
شاهزاده هری رسانه ها را به دلیل دلیل خوبی برای مرگ مادرش مقصر می داند. عکاسان پاپاراتزی مورد آزار و اذیت یکی از عواملی بودند که در تصادفی که او را در پاریس در سال 1997 به کام مرگ کشاند، کمک کردند. برخی به جای ارائه کمک، هنگام مرگ او عکس گرفتند.
آنها عکاسان خارجی بودند که به عناوین رسانه ای در سرتاسر جهان خدمت می کردند، اما فلیت استریت در خرید کالاهای آنها نقش داشت و سؤالات زیادی در مورد نحوه تهیه تصاویر نپرسید. آنها به ایجاد بازاری کمک کردند که او را به شکارترین زن جهان تبدیل کرد.
پس از دیانا، خیابان فلیت قول داد که اصلاحات را انجام دهد و استفاده از عکسهای پاپاراتزی خانواده سلطنتی را متوقف کند.
محتوای شرکای ما
اما یک دهه پس از مرگ هری، هری فاش کرد که پس از مواجهه با 20 پاپاراتزی هنگام خروج از یک کلوپ شبانه، وحشت زده شده است. این مشاهده یک نفوذ بی دلیل به کل زندگی اوست. هیچ علاقه عمومی به عکاسی از کسی، مهم نیست که چقدر مشهور است، در حین خرید وجود ندارد. سایر اعضای خانواده سلطنتی با مطبوعات معامله کرده اند – مثلاً وقتی آنها در تجارت خصوصی هستند تصاویری از ویلیام و کیت نمی بینید – اما به دلایلی چنین معامله ای همیشه از هری دور بوده است.
همانطور که در کتابش توضیح داده شده، هر جا که او می رفت، دو عکاس خاص همیشه حضور داشتند، چیزی که برای او و محافظانش بسیار آزاردهنده بود.
او فاش میکند که یک سری از روابط به پایان رسیده است، زیرا دوست دخترش نمیتوانستند مطبوعات، تعقیب و علاقه نه تنها به خودشان، بلکه به خانواده و دوستانشان را نیز تحمل کنند.
تلفن های هری و ویلیام توسط News of the World و احتمالاً روزنامه های دیگر در اوایل دهه 2000 هک شد. این باعث شد که آنها پارانویید و نسبت به همه افراد حلقه درونی خود مشکوک شوند، زیرا داستان هایی که فقط تعداد کمی از مردم می توانستند درباره آنها بدانند وارد حوزه عمومی شدند.
شکی نیست که روزنامه ها از خدمات بازرسان خصوصی برای برون سپاری جمع آوری اطلاعات جنایی در زمان های زندگی هری استفاده می کردند.
در یک نقطه از کتاب خود، او گزارش می دهد که دوست دخترش، چلسی دیوی، یک دستگاه ردیابی را در زیر ماشین او پیدا کرده است، که به نظر می رسد توضیح می دهد که چرا عکاسان توانستند او را هر کجا که در آفریقای جنوبی می رفت، ردیابی کنند.
هری از مداخلات مطبوعاتی و پوشش خبری آنقدر ناراضی بود که پس از اعزام به جنگ در سال 2007، این احساس را به اشتراک گذاشت: “اگر در افغانستان بمیرم، فکر کردم حداقل هرگز مجبور نخواهم شد دروغ دیگری را ببینم. عنوان، برای خواندن یک دروغ شرم آور دیگر در مورد خودم.
نظارت و نفوذ به دوران مدرن گسترش یافته است و مگان و خانواده اش پس از علنی شدن رابطه او با هری توسط رسانه ها مورد تعقیب قرار گرفتند.
اما… رویالز یک برند رسانه ای جهانی است. بسیاری از تعقیب و نظارت در ایالات متحده و کانادا، که قوانین حفظ حریم خصوصی راحت تری نسبت به بریتانیا دارند، صورت گرفت. روزنامهنگاران و عکاسانی که مگان و خانوادهاش را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، به بازار جهانی خدمت میکنند که تعدادی از سردبیران روزنامه در بریتانیا کنترل آن را ندارند.
به نظر میرسد هری اقدامات روزنامهنگاران را با میلیونها نفری که در رسانههای اجتماعی پست میگذارند و گوشیهای هوشمند حمل میکنند، ترکیب میکند. در یک نقطه از کتاب، مگان پس از شناسایی در یک سوپرمارکت بریتانیا و عکاسی توسط خریداران و رهگذران مختلف، با گریه به خانه بازمی گردد.
مگان مورد آزار و اذیت و مزاحمت های بی دلیلی قرار گرفته است که بسیاری از خانواده های سلطنتی با آن مواجه شده اند: کیت، کامیلا و دیگران. باید گفت بهتر عمل کرده اند. مقصر این امر ممکن است دستگاه رسانه ای قصر باشد که نتوانست از هری و مگان حمایت لازم را ارائه کند.
و بسیاری از خشم هری شاید بهتر متوجه خانوادههای سلطنتی در سایه باشد که گاهی اوقات به هزینه هری منافع سایر خانوادههای سلطنتی را ترویج میکنند.
در دنیایی که روزنامه نگاران درباره چیزهایی می نویسند که خوانندگان به آن اهمیت می دهند، اجتناب ناپذیر است که عاشقانه هری و مگان صدها داستان ایجاد کند، که هری همه آنها را دوست نداشت یا با آنها موافق نبود. خواندن و کالبدشکافی هر داستان حواس هر کسی را پرت میکند.
هری این هفته به ITV گفت که رسانه ها “در مرکز بسیاری از مشکلات در بریتانیا هستند که مردم در آن رنج می برند” و مطبوعات بریتانیا “به طرز باورنکردنی به بریتانیا آسیب می زنند”.
متأسفانه، خشم او چشمانش را بر خوبی های عظیمی که مطبوعات بریتانیا انجام می دهند، پوشانده است، که بسیار بیشتر از ظلم هایی است که در حق آنها انجام شده است.
با توجه به اینکه هری میگوید اصلاح رسانهها اکنون کار زندگی اوست، شما فکر میکنید که او ممکن است به دنبال دیدگاهی جامعتر از آن باشد، اما من هنوز هیچ چیز مثبتی نخواندهام که هری میگوید. به مطبوعات بگویید.
هری به این واقعیت اشاره نمی کند که بسیاری از افراط های رسانه ای که او با آنها مبارزه می کند در نتیجه روزنامه نگاری تحقیقی گاردین در رسوایی هک افشا شده است.
جوایز روزنامه نگاری British Press Gazette 11 سال پیش برای تجلیل و ترویج روزنامه نگاری که در خدمت منافع عمومی است تأسیس شد.
فقط در سال 2022 پیپا کرار از روزنامه دیلی میرر را شناختیم که به سرنگونی یک نخست وزیر کمک کرد – در برخی مواقع – با نقض حریم خصوصی او برای افشای فساد، عدم صداقت و ریاکاری.
دیلی میل به دلیل استفاده از ماموران مخفی برای افشای یک طرح بزرگراه هوشمند مرگبار که میلیاردها پول عمومی را هدر داد و منجر به مرگ های بیهوده شد، شناخته شده است.
زمانی که نوح هافمن به عنوان روزنامهنگار جدید سال انتخاب شد، سان نشان داد که میتواند علاقهی عمومی به گزارش دادن آنچه در کلوپهای شبانه میگذرد وجود داشته باشد، پس از فاش شدن این که یک تازیانه مست رئیس محافظهکاران دو مرد را در طول یک شب بیرون زده بود.
صدها روزنامه نگار بریتانیایی امسال جان خود را برای روشن کردن نسل کشی وحشیانه روسیه در اوکراین به خطر انداختند. او با محکومیت آشکار رسانه ها به آنها بدی می کند. صدای کوبیدن لنز ممکن است برای هری منادی عذاب باشد، اما برای میلیون ها اوکراینی این یادآوری است که دنیا آنها را فراموش نکرده است.
متاسفم برای کاری که بخش کوچکی از صنعت من با هری و دیگران انجام داده است، اگرچه فکر میکنم روزنامههای بریتانیایی امروز نسبت به دورانی که بیشتر شکایات او از آن سرچشمه میگرفت، رفتار بیاندازهتری دارند. اما من همچنین به کارهایی که مطبوعات بریتانیا هر روز برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و روشن تر انجام می دهند، فوق العاده افتخار می کنم.
پست الکترونیک pged@pressgazette.co.uk برای اشاره به اشکالات، ارائه نکات داستانی، یا ارسال نامه ای برای انتشار در وبلاگ صفحه نامه ما.